-
[ بدون عنوان ]
28 خرداد 1386 19:51
نوگل باغ زندگی! هر وقت پشت رل داری به جماعتِ خانومای راننده فُش میدی به یاد من بیفت و خدا را بابت خلق دختری چون من سپاس گوی! پ ن۱: بله میترسم! خیلیم شجاعم که میگم میترسم! پ ن۲: خانوم جماعت باس در رو براش باز کنن بهش بفرما بزنن و خیلی خانوم! بشینه و دستور بده که آقا کجا بره! پ ن۳: شوفری شد کار و کلاس، خواهر من؟!
-
[ بدون عنوان ]
27 خرداد 1386 21:20
یه بار تو یه کامنت جرأت رو اشتباهی نوشتم جرئت!! یادم که میاد دلم میخواد زمین ببلعتم... از بس تو بلاگا و کامنتا سپاسگزار رو سپاسگذار!! دیدم و مرهم رو مرحم!!... دیگه دارم شک میکنم کدومش درسته! از این انشای خود نطیجه میگیرم: به جای بلاگ نویسی مشخای شبتو انجام بده تا املایت ردیف شود، نو گل باغ زندگی!
-
[ بدون عنوان ]
22 خرداد 1386 20:35
تا اطلاع ثانوی باز نا امیدی ! تا اطلاع ثانوی قهر با همه عالم و آدم ! تا اطلاع ثانوی چش غره به خدا ! تا اطلاع ثانوی بغض ! تا اطلاع ثانوی میمیرم ! هی خدا!!! من خیلی بد، احساس تنها بودن میکنم، خودم میدونم دارم اشتباه میکنم حتی میدونم درست چیه! ولی یه چیزی ندارم .. نمیدونم چیه!.. کمه... گم شده... شایدم از اول نبوده ......
-
قبول کنم؟
19 خرداد 1386 08:32
بهم میگه صالح و نیکوکار باش...میگه توبه کن و به من ایمان بیار...میگه اگه اینجوری کنی بهت رحم میکنم...میگه میذارمت تو نعمت دونی!!! همسایه بغلیمون یه پارچه ی سیاه زده سردر خونه ش ... همسایه روبه روییمون چند تا پارچه ی سفید! که ر وش یه چیزایی نوشته ظاهرا حج بودن... از قضا همسایه روبه روییه خانومش با مامانم خواهرن! پریشب...
-
به آفی که هم اکنون به دستمان رسید توجه بفرمایید:
18 خرداد 1386 15:19
آهنگ سریال جواهری در قصر: wu da da wu dada ju o na ka da la ka da la ju a na ni na ni da lioe do mok no na ni a li a ni li a no ne he ya di i ya he ye na no ni o ni do
-
در حسرت قالب خوب آواره ترینم!
15 اردیبهشت 1386 20:42
عجب قالب مسخره ای... از کجا قالب بیارم حالا؟؟؟... کسی نیس مرا یاری کند؟ کاش نفهم ها هم می فهمیدند!...